دانلود فیلم توبه علی گندابی با لینک مستقیم (ویژه محرم)
------------------------------------------
کیفیت خـوب - حجم 750 مگـابایت - نوع فایل : mpg _ دانلود فیلم
کیفیت پایین - حجم 72/7 مگابایت - نوع فایل : flv _ دانلود فیلم
زمان : 1 ساعت و 15 دقیقه و 12 ثانیه
شرح فیلم
مفسر تفسیر المیزان آقای سید محمد باقر موسوی همدانی که 4 سالی هست به رحمت خدا رفتن ایشون این داستان رو نقل می کنند .
علی نامیست که در محله فعلی که مصلای همدانه اون موقع بهش گنداب می گفتن زندگی می کنه! چون تو این محله زندگی میکنه بهش میگن علی گندابی! علی گندابی چهره خیلی زیبایی داشته چشای زاغ و موهای بور یه کلای پشمی خیلی زیبایی هم سرش میزاشته . لات بوده اما یه جور مرام و معرفت ته دلش بوده .
یه روز تو قهوه خونه نشسته بوده که زن تازه عروس به علی نگه میکرده علی چون جوان خشکلی بوده به خودشمیگه علی پس غیرت کجارفته که زن مردم به تو نگاه میکنه ، کلاشو در میاره موهاشو ژولیده پولیده میکنه و از غه وه خونه میره بیرون تا اینکه یه روز آقا شیخ حسنی توی همدان روضه خونه . این هفته تو یه روستایی دعوت شده باسه روضه خونی ، تعریف میکنه رفتم روضه رو خوندم اومدم بیام ، دیر وقت بود و دروازه های شهر رو بسته بودند . اومدم برگردم روستا دیدم که فردا نماز جمعه سخنرانی دارم گفتم بمونم از دست حیوونای درنده در امان نیستم . اومدم در بزنم دیدم واویلا چی شده علی گندابی با رفقاش عرق خورده داره اربده کشی میکنه نه می شه برگشت . دیگه گفتم خدایا توکل به تو ؛ درو زدم دیدم علی گندابی درو باز کرد . اربده میکشه و قمه به دست . گوشه عبای منو گرفت و کشون کشون برد گفت آق شیخ حسن این موقع شب اینجا چیکار می کنی . گفتم : رفته بودم یه چند شبی یه جایی روضه بخونم . علی گندابی گفت بابا شما هم نوبرشو آوردی . هر 12 ماه سال هی روضه روضه . گفتم : فرق میکنه آخه . امشب شب اول ماه محرمه . آقا تا بهش اینو گفتم علی عرق خورده قمه به دست جا خورد . به طوری که آنقدر سرشو به این دروازه زد با خودش می گفت : علی این همه گناه توی ماه محرمم گناه!!! . به شیخ حسن گفت شیخ به خدا تیکه تیکت می کنم اگه برام همینجا روضه نخونی . شیخ میگه : آخه علی روضه منبر می خواد ، چایی می خواد ، مستمع می خواد . گفت : من این حرفا حالیم نیست منبر می خوای باشه من خودم میشم منبرت . چهار دستو پا نشست تو خاکا و گفت بشین رو شونه من روضه بخون . اومدیم نشستیم رو شونه های علی شروع کردیم به روضه خوندن . علی گفت آهای شیخ این تجهیزاتو بزار زمین منو معطل نکن صاف منو ببر سر خونه آقا ابولفضل العباس بهش بگو آقا علیت اومده . ما هم روضه رو شروع کردیم ای اهل حرم پیر علمدار نیامد . سقای حسین سید و سالار نیامد . دیدم یه دفه دارم بالا پایین میره دیدم علی گندابی از شدت گریه این گوشه صورتو گذاشته رو زمینو هی زار زار اشک می ریزه . روضه که تموم شد علی گندابی گفت : های شیخ ازت ممنونم . میشه یه کار دیگه برام انجام بدی این روتو بکنی به سمت نجف امیر المومنین به آقا بگی علی قول میده دیگه عرق نخوره . گفتم باشه ما هم گفتیمو دیگه خداحافظی کردیم رفتیم خونه . فردا که مسجد رفته بودم بالای منبر رفتم گفتم : آهای مردم به گوش باشید که علی گندابی توبه کرده . کسی که گوشش به این حرفا بدهکار نمی شد . روضه که تموم شد رفتیم مستقیم به در خونه علی گندابی . در زدیم زنش دور باز کردیم سلام کردیم گفتیم علی گندابی کار داریم . زنش گفت علی گندابی رفت . کجا رفت گفت : دیشب که اومد خونه حاله عجیبی داشت گفت باید برم جایی جز کربلا ندارم . یا آدم میشه بر می گرده یا دیگه بر نمی گرده . علی گندابی رفت مدتی مقیم کربلا شد کم کم که دیگه خالی شده بود رفت نجف اشرف . میرزای شیرازی داره تو نجف نماز می خونه . علی اومد پشت میرزا شروع کرد به نماز خوندن . میرزا که به مسجد می اومد تا علی رو نمی دید نماز نمی خوند تا علی هم خودشو برسونه . یه روزی که با هم تو مسجد نشسته بودن . علی داشته نماز می خونده به میرزای شیرازی خبر می دن که فلان عالم تو نجف مرده . گفت : باشه همینجا یه قبری بکنید نمازشو میخونم بعد خاکش می کنیم . خبر اومد که قبر حاضره اما مرده زنده شده قلبش به کار افتاده . میرزا گفت که قبر رو نپوشونید . حتما یه حکمتی در کاره . نماز دوم رو شروع کردن ، تموم که شد گفتن میرزا هر کاری می کنیم علی از سجده بلند نمی شه اومدن دیدن علی از دنیا رفته .
میرزا گفت : میدونید علی تو سجده چی گفت : خدا رو به حق امام علی قسم داد گفت : خدایا یه قبر زیر قدم زائرای علیت خالیه میزاری برم اونجا ؟!!!...
خیلی فیلم قشنگیه - حتما تماشا کنید